مـــــــــــــــــــــــــــــــــــــادر
مادر!
تو بر مزار شهید عزیز خویش
یک کاسه آب یخ
یک دسته گل بیار
زیرا که من هنوز در این خوابگاه خویش
لب تشنه حیاتم
دل تشنه وطن . . .
سلام بر آنهایی که رفتند تا بمانند و نماندند تا بمیرند !.
مادر!
تو بر مزار شهید عزیز خویش
یک کاسه آب یخ
یک دسته گل بیار
زیرا که من هنوز در این خوابگاه خویش
لب تشنه حیاتم
دل تشنه وطن . . .
♥♥♥
پای درد و دل هر مادر شهیدی که نشستم ...
دست هر مادر شهیدی را که بوسیدم ...
اشک هر مادر شهیدی را که شاهد شدم ...
همشون فقط یه چیز ازمون میخواستند :
به دوستانتان بگویید :
جگر گوشه من رفت تا غیرت را برای پسران ثابت کند و
تا کسی چادر از سر دخترای مردم نکشد ... !!!
♥♥♥
« خواهران ما در حالى كه چادر خود را محكم برگرفتهاند و خود را هم چون
فاطمه و زینب حفظ می كنند... هدفدار در جامعه حاضرشدهاند.»
(شهید رجایی)
«مادرم... من با حجاب و عزت نفس و فداكارى شما رشد پیدا كردم.»
(شهید غلامرضا عسگری)
«خواهر مسلمان: حجاب شما موجب حفظ نگاه برادران خواهد شد.
برادرمسلمان: بىاعتنایى شما و حفظ نگاه شما موجب حجاب خواهران خواهدشد.»
(شهید على اصغر پور فرح آبادى)
«به پهلوى شكسته فاطمه زهرا(س) قسمتان می دهم
كه، حجاب را حجاب را، حجاب را، رعایت كنید.».
(شهید حمید رستمى)
♥♥♥
ندیدم آینه ای چون لباس خاکی ها
همان قبیله که بودند غرق پاکی ها
به عشق زنده شدن عند ربهم بودن
شده ست حاصل آنها زسینه چاکی ها
دلیل غربتشان اهل خاک بودن ماست
نه بی مزار شدنها نه بی پلاکی ها
به آسمان که رسیدند رو به ما گفتند
زمین چقدر حقیر است آی خاکی ها
♥♥♥
♥♥♥
شهدا شراب حضور یارراسرکشیدند ولاجرم در پی نوشیدن این شراب باید ترک سر کرد آری این
پیکرها بی جان گواه این ادعا است روحشان در ملکوت وجسمشان در خاک ماند هر چیز وکسی
به سوی هم سنخ خود باز می گردد و (انالله وانا الیه راجعون)باز گواه این ادعا است آنها
از سنخ نور بودنند وبه منشاء نور باز گشتند مرغان
خوش الحان ملکوت بودنند که به منزل جاودانی
خودعروج کردنند آیا پرنده ای دید ه ای که قفس را باخود بردارد وببرد
♥♥♥
♥♥♥
شراب شوق وصول راجز به داغ جگران نمی دهند وعطش
عشق شهادت را جز به آنانی که پای دربیابان خشک بلاگذاشته اند نمی دهند و
لاجرم دراین بین صفا ومروه فقط شهید است که چشمه سار زمزم شهادت را به وی وی می نوشانند
♥♥♥
خيلي گشته بوديم،نه پلاكي نه كارتي،چيزي همراهش نبود. لباس فرم سپاه تنش بود
.چيزي شبيه دكمه پيراهن در جيبش نظرم را جلب كرد. خوب كه دقت كردم،
ديدم يك نگين عقيق است كه انگار جمله اي رويش حك شده. خاك و گل ها را پاك كردم.
ديگر نيازي نبود دنبال پلاكش بگرديم. روي عقيق نوشته بود:« به ياد شهداي گمنام»
♥♥♥
چشم پاک دختری از جملهای تر مانده است
""" چشمهای پاکش اما خیره بر در مانده است
روی دیوار اتاق کوچک تنهاییاش """
عکس بابایش کنار شعر مادر مانده است . . .
یاد و خاطره شهیدان گرامی باد
ای شهیدان ، عشق مدیون شماست
/ هرچه ما داریم از خون شماست
ای شقایق ها و ای آلاله ها /
دیدگانم دشت مفتون شماست . . .